قدرت انقلاب اسلامی

اگر جامعه ای بخواهد نظام سیاسی موجود ر ااز بین ببرد به سه عنصر نیاز دارد:

 

 

·         رهبری که نفوذ بر قلب ها داشته باشد(رهبری کاریزما) ایشان اهدافی را دنبال می کند که در ادبیات رهبری تبدیل به شعار می شود. مثل استقلال آزادی جمهری اسلامی که توسط رهبری داده می شد و مردم به دنبال تحقق این شعار می آمدند.

 

 

·         مردمی که تابع این رهبری و معتقد به این شعارها باشند و حاضر باشند برای تحقق اهداف رهبری و شعارها، هزینه ی براندازی نظام را بدهند. پرداخت کردن هزینه برای شخص رهبری یک جامعه احتیاج است تا بتوانند تغییر نظام دهند.

 

 

و یا به خاطر تحقق شعارها حاضر به پرداخت هزینه باشند.

 

 

·         نبود نیروی معارض در سطح جامعه

 

 

مثلاً 12 فروردین امام در بیاناتش می فرماید من توی دهن این دولت می زنم و من به کمک این مردم توی دهن این دولت می زنم. مردم هم حاضر بودند برای تحقق این شعار هزینه پرداخت کنند. از طرفی مقابل این مردم که بتوانند معارضه کنند نیرویی وجود نداشت. معارض جدی با مردم انقلابی وجود نداشت.

 

 

در سراسر کشور حتی در روستا ها مردم اعتراض می کردند و شعارها را سر می دادند.

 

 

اگر نیروی معارضی وجود داشته باشد مثل الان عراق می شود که نیروهای متفاوت با هم درگیر هستند. که در سوریه هم اینگونه حالتی در حال رخ دادن است.

 

 

اگر این سه عنصر نباشد و جامعه ای بخواهد نظام سیاسی را از بین ببرد، نخواهد توانست.

 

 

در فضای سیاسی الان ایران جریان های معاند انقلاب:

 

 

1.     رهبری کاریزما ندارند یعنی شخص خاص که به گونه ای باشد که آدم ها حاضر به جان دادن برای او باشند ندارند.

 

 

در حالی که مردم با تمام جان می گفتند یا مرگ یا خمینی. در دفاع مقدس هم همینگونه بود.

 

 

هم آمریکا هم جریان های معاند داخلی می دانند که رهبری کاریزما ندارند.

 

 

2.     شعاری هم ندارند که شعاری جدی باشد و مردم بخواهند برای آن جان بدهند.خودشان به این حرف اعتراض دارند. بهزاد نبوی می گوید: ما ظرفیت کشاندن مردم به صورت گسترده به سطح خیابان ها را نداریم.

 

 

3.     نیروی معارض گسترده جدی دارند. اکثر مردم.

 

 

آمریکایی ها و معارضان نظام هم نا امید از تغییر در نظام اسلامی هستند. می دانند که جامعه را علیه نظام حاکم نمی توانند بشورانند.

 

 

 لذا به دنبال این هستند که مهار کنند این نظام را .

 

 

ایجاد انحرافات رفتاری می کنند که  مشکلاتی ایجاد می کند اما نمی توانند استحاله کنند.

 

 

چگونه مهار می خواهند بکنند؟

 

 

از طریق ادبیات.

 

 

مشروعیت بخشی می کنند به حرکت هایی که ضد نظام هستند.

 

 

مثلا در اقتصاد باید حرکت هایی که منجر به عدم رشد اقتصادی می شود مشروعیت پیدا کند.

 

 

در حوزه اقتصاد و فرهنگ و سیاست می خواهند مشروعیت بخشی کنند به حرکت های ضد نظام برای مهار کردن جمهوری اسلامی .

 

 

پس می خواهند به تحرکات مخالفی که صورت می گیرد مشروعیت دهند. مثل تحرکاتی مقابل شورای نگهبان.

 

 

رهبری روی فتنه 88 تاکید می کنند تا  نیروی مقابل را وادار به عملکرد طبق خواسته خود کند. رقابت های بین گفتمانی تبدیل به رقابت های درون گفتمانی می شود .

 

 

پس دشمن به دنبال نوذ از طریق ادبیات است

 

 

امور مورد احتیاج دشمن به آن:

 

 

1.     ایجاد نگرش در سطح جامعه. تا جامعه احساس کند راه موفقیت از این راه است(نگرش های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی)

 

 

2.     تطهیر چهره خود. آمریکا نیازمند به این مسئله است. لذا پلیس بده عربستان و اسرائیل است و پلیس خوبه آمریکا است.

 

 

دشمن نیازمند به این ادبیات است برای نفوذ، برای مهار. و مهار از طریق رفتار است و در رفتار باید رفتارهای خلاف اصول انقلاب هم مشروعیت پیدا کند. آقای هاشمی در مورد ولایت فقیه حرف هایی می زند تا به دیگرانی که در آینده می خواهند حرف بزنند، ایجاد مشروعیت شده باشد. احساس می کند نیازمند این ادبیات است که دشمن هم از این امر استفاده می کند.

-------------

استاد اشکوری